محل تبلیغات شما

در امتداد رسیدن



از شما چه پنهان مدتی بود به جای نوشتن مطلب در این مکان شریف،به محیط اینستاگرام کوچ کرده بودم. اوایل جذابیت و سهل الوصولی محیط اینستا برایم کشش ایجاد کرده بود و اندک شوقی درونم ایجاد، اما کمی که گذشت حس ناخواشایندی از تایید ها و دیده شدن ها توسط افرادی که ادرس صفحه ام را داشتند پیدا کردم. مطالب من خیلی دلی و درونی و تا حدودی شخصی است و آنها کسانی بودند که هر روز چشم در چشم می دیدمشان و یا همکارانی بودند که رابطه ای صرفا کاری و جدی و رسمی داشتم و اصلا برایم
یک چیزهایی این روزها برایم نمود عینی پیدا کرده. قبلا شنیده بودم که میگفتند "سینه ام سنگین شده از درد" اما هیچ گاه برایم ملموس نبود. این روزها اما سینه ام عجیب سنگین است انقدر سنگین که هر از گاهی نفس عمیقی میکشم بلکه از بار این سنگینی کمی خلاص شوم. جو سنگینی بر همه جامعه ایرانی حاکم است. ضربه ناجوانمردانه ای بود. شاید اگر در جبهه جنگ رو در رو کشته میشد اینقدر تحمل نبودنش برایمان سخت نبود. او چیزی بیشتر از یک سردار بود.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

روستای میرعبدلی دیدنی های دنیا